یادی از مرحوم پروین اعتصامی
هرکه با پاکدلان صبح و مسائی دارد_ دلش از پرتو اسرار صفائی دارد
زهد با نیت پاک است نه با جامه ی پاک _ ای بس آلوده که پاکیزه ردائی دارد
شمع خندید به هر جمع از آن معنی سوخت
خنده بیچاره ندانست که جائی دارد
سوی بتخانه مرو پند برهمن مشنو_ بت پرستی مکن این ملک خدائی دارد
هیزم سوخته شمع ره و منزل نشود _ باید افروخت چراغی که ضیائی دارد
گرگ نزدیک چراگاه و شبان رفته به خواب
بره ، دور از رمه و عزم چرائی دارد
مور هرگز بدر قصر سلیمان نرود _ تا که در لانه ی خود برگ و نوائی دارد
گهر وقت بدین خیرگی از دست مده _ آخر این در گرانمایه بهائی دارد
فرخ آن شاخک نورسته که در باغ وجود
وقت رستن هوس نشو و نمائی دارد
صرف باطل نکند عمر گرامی پروین _ آنکه چون پیر خرد راهنمائی دارد
پنجشنبه 5 دی 1392 - 12:40:32 AM